گزارشی از برخورد وحشیانه ماموران اطلاعات رژیم با عروس منصور  اسانلو

 

روز چهارشنبه ۲ تیرماه حوالی ساعت ۱۷:۳۰ هنگامی که زویا صمدی عروس منصور اسانلو رئیس سندیکای کارگران شرکت اتوبوس رانی تهران و حومه از محل کارش عازم منزل بود در ایستگاه متروی طرشت زمانی که از مترو پیاده شد، مورد یورش وحشیانه مامورین وزارت اطلاعات قرار گرفت.


مامورین وزارت اطلاعات در مقابل چشمان مردم که شاهد صحنه بودند روسری
زویا را از روی سر وی کشیده و در حالی که او را از موهایش گرفته بودند و روی زمین می کشاندند، وی را مورد ضرب وشتم قرار دادند. وی را به مدت چهار ساعت به مکانی نامعلوم برده و شکنجه می کنند. ماموران در خلال شکنجه به او می‌گویند: «باید تعهد بدهی که اگر اسانلو آزاد شد نباید در ایران بماند و کاری انجام دهد.»


به گزارش رهانا،  اخیر خبری منتشر شده مبنی بر آزادی قریب‌الوقوع منصور اسانلو. هرانا در رابطه با زویا صمدی با پروانه اسانلو گفت‌وگویی برگزار کرده است که مشروح آن را در زیر می خوانید:


خانم اسانلو در شرح بازداشت عروس خود، زویا صمدی به «رهانا» می‌گوید: روز چهارشنبه عصر وقتی عروس‌ام در راه بازگشت به خانه بود، در ایستگاه متروی طرشت مورد هجوم مامورین قرار گرفت. از همان هنگام بازداشت شروع به زدن وی می‌کنند، به او دست‌بند می‌زنند و چشم‌هایش را با چشم‌بند می‌بندند و او را با خود به جای نامعلومی می‌برند.»


صمدی در هنگام بازداشت از مردم درخواست کمک می‌کند، اما مامورین آن‌قدر سریع و ضربتی این کار را می‌کنند که فرصتی برای کمک به او باقی نمی‌ماند. او را به محلی می‌برند که به خاطر زدن چشم‌بند از محل آن بی‌اطلاع است.


پروانه اسانلو در مورد وضعیت کنونی صمدی می‌گوید: «در آن‌جا خانم صمدی را آن‌قدر کتک می‌زنند که تازه امروز عوارض آن یک به یک مشخص شده است. الان در حال حاضر در شوک عصبی قرار گرفته است، خون‌ریزی از ناحیه بینی و حالت تهوع  و کمردرد شدید از عوارض این ضرب و شتم شدید است.»

اسانلو ادامه می‌دهد: «من نمی‌دانم برای چه این کار صورت گرفته است. عروس من هیچ گناهی نداشته است و زندانی بودن آقای اسانلو هیچ ربطی به او ندارد. همسر من تنها یک‌بار او را در شب نامزدی دیده است. من شرمنده عروسم و خانواده‌اش شده‌ام، آخر به چه گناهی باید با او چنین رفتاری بشود؟ او را بازداشت کرده‌اند و سه چهار ساعت مداوم کتکش زده‌اند و بعد از این مدت او را زیر پل سیدخندان زخمی رها کرده‌اند.»


خانواده اسانلو بعد از اطلاع از این موضوع خود را به خانم زویا صمدی می‌رسانند و او را به بیمارستان منتقل می‌کنند و تا پاسی از شب وی در بیمارستان تحت درمان قرار می‌گیرد. ماموران امنیتی به او می‌گویند که «نباید در این زمینه اطلاع‌رسانی کند و کسی را از این موضوع با خبر کند» و هیچ «شکایتی» در این مورد داشته باشد.»


همسر رئیس سندیکای کارگران شرکت واحد در این خصوص می‌گوید: «این چه کاری است؟ مگر آقای اسانلو از خود اختیاری ندارد که از عروس وی می‌خواهند که تعهد بدهد کشور را ترک کند یا بعد از آزادی کاری انجام ندهد؟ آقای اسانلو خودش می‌داند که چه کاری باید انجام بدهد و چه کاری را نه. آن‌ها فکر می‌کنند با تحت فشار قرار دادن همسر من، او به یک اسانلوی دیگر تبدیل می‌شود. او همه سختی‌ها را در بدترین شرایط تحمل کرده است، به خانواده وی چرا کار دارند؟»


«زن نامحرم، در وسط خیابان روسریش را از سرش برداشته‌اند و دور گردنش پیچیده‌اند که خفه‌اش کنند. تهدیدش می کنند که اگر حرفی بزند او را می‌کشند یا چیزهای دیگر. این اسلام است؟ قانون این است؟ ممکلت ما قانونی ندارد؟ این‌ها چه کسانی هستند و از کجا هستند که در روز روشن چنین کاری می‌کنند؟»


چند روز قبل سازمان بین‌المللی کار، آی ال او، در گزارش سالانه خود در مورد ایران اعلام کرد که قوه قضائیه جمهوری اسلامی با عفو منصور اسانلو، رئیس زندانی هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران و حومه، موافقت کرده است.


پروانه اسانلو اولین پیامد شنیدن این خبر را ربوده شدن و شکنجه عروس خود عنوان می‌کند در مورد صحت این موضوع به «رهانا» می‌گوید: «ما هم این موضوع را فقط شنیده‌ایم. نه به خود آقای اسانلو و نه ما چنین چیزی ابلاغ نشده است. تنها به عروس من گفته‌اند که ما می‌خواهیم او را آزاد کنیم و شما باید قول بدهید که او را از ایران ببرید و تعهد بدهید که او کاری نمی‌کند.»
وی ادامه می‌دهد: «مساله فعالیت منصور اسانلو به هیچ‌کس ربطی ندارد. این چه آزادی است؟ اگر می خواهند او را با این کارها و تهدیدها آزاد کنند، آن آزادی چه ارزشی دارد؟ اگر این‌طور است نمی‌خواهیم به این شکل آزاد شود. این آزادی نیست، این خود دربند بودن و زندانی بودن است. مگر ما باید به زور از این ایران برویم؟ ایران کشور ما است. گر چه در این‌جا دیگر امنیتی نداریم. ما از این‌که برای خرید هم بخواهیم از خانه بیرون برویم احساس ناامنی می‌کنیم.»


منصور اسانلو هم اکنون چهارمین سال زندانی بودن خود را در اندرزگاه سه، سالن هشت  زندان رجایی‌شهر تحمل می‌کند، پروانه اسانلو اضافه می‌کند: «ما چهار سال را تحمل کرد‌ه‌ایم،‌ آقای اسانلو وقتی این خبر را در زندان شنید، بسیار متاثر شد. محکومیت‌‌اش پنج سال است، یک سال دیگر مانده است،‌ آزادی به این شکل را نمی‌خواهیم که آزادی نیست. یک سال دیگر هم صبر می‌کنیم تا از زندان آزاد شود. هزار بلا سر ما آورده‌اند. چهار سال مظلومانه تحمل کردیم،‌ برای ما دیگر بس نیست؟ زندانی‌اش کردند، از کار اخراج‌اش کردند، آخر با یک نفر چقدر بد می‌کنند؟ چقدر؟ یعنی در این کشور هیچ کس جز آن‌ها حق زندگی ندارد؟»

پروانه اسانلو در پایان از همه نهادهای حقوق بشر کمک می‌خواهد، چرا که «خانواده منصور اسانلو بی‌پناه است»،‌ او می‌گوید: «دادخواهی می‌کنم از تمام نهادهای بین‌المللی،‌ از سازمان‌های حقوق بشری،‌ از هر کسی که دل‌اش برای آدم‌ها و حقوق انسانی‌شان می‌تپد و می‌تواند کاری انجام دهد به داد ما برسد. ما این‌جا بی‌پناهیم، خانواده آقای اسانلو در این‌جا آسیب فراوانی دیده و می‌بیند.»

منصور اسانلو، رییس هیات مدیره سندیکای واحد نخستین بار در دی‌ماه سال ۸۴ دستگیر شد و ۸ ماه در زندان ماند. وی در آبان ۸۵ نیز برای بار دوم دستگیر و یک‌ماه بعد به قید کفالت آزاد شد. اسانلو در تابستان سال ۸۶ در اجلاس سالیانه اتحادیه بین‌المللی کارگران حمل و نقل (آی‌تی‌اف) در لندن شرکت و سخنرانی کرد. سومین دستگیری او در ۱۹ تیرماه ۸۶ و پس از بازگشت به کشور صورت گرفت. وی پیش از بازداشت در خیابان، از سوی ماموران امنیتی به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت. وی بعد از بازداشت به زندان  اوین منتقل شد و سپس به زندان رجایی‌شهر منتقل شد که تا کنون بدون مرخصی در این زندان به سر می‌برد.